وبلاگ :
تـــــو عَــشــــقـــــ مــــَنـــــي
يادداشت :
دلم ميخــواد
نظرات :
1
خصوصي ،
14206
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
<
<<
96
97
98
99
100
>>
>
+
.. maryam ..
نيم ساعت پيش ،
خدا را ديدم قوز کرده با پالتوي مشکي بلندش
سرفه کنان در حياط از کنار دو سرو سياه گذشت
و رو به ايواني که من ايستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهميدم ،
پدرم را با او اشتباهي گرفته ام !
+
.. maryam ..
نيم ساعت پيش ،
خدا را ديدم قوز کرده با پالتوي مشکي بلندش
سرفه کنان در حياط از کنار دو سرو سياه گذشت
و رو به ايواني که من ايستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهميدم ،
پدرم را با او اشتباهي گرفته ام !
+
.. maryam ..
نيم ساعت پيش ،
خدا را ديدم قوز کرده با پالتوي مشکي بلندش
سرفه کنان در حياط از کنار دو سرو سياه گذشت
و رو به ايواني که من ايستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهميدم ،
پدرم را با او اشتباهي گرفته ام !
+
.. maryam ..
ما چيستيم ؟!
جز ملکلولهاي فعال ذهن زمين ،
که خاطرات کهکشان هارا
مغشوش ميکند!
+
.. maryam ..
ما چيستيم ؟!
جز ملکلولهاي فعال ذهن زمين ،
که خاطرات کهکشان هارا
مغشوش ميکند!
+
.. maryam ..
کهکشانها کو زمينم؟
زمين کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانم؟
من گم شدم در تو يا تو گم شدي در من ، اي زمان؟…
+
.. maryam ..
کهکشانها کو زمينم؟
زمين کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانم؟
من گم شدم در تو يا تو گم شدي در من ، اي زمان؟…
+
.. maryam ..
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+
.. maryam ..
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+
.. maryam ..
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+
.. maryam ..
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+
.. maryam ..
در انتهاي هر سفر
در آيينه
دار و ندار خويش را مرور مي کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پاي خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خداي دل
در آخرين سفر
در آيينه به جز دو بيکرانه کران
به جز زمين و آسمان
چيزي نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
نديده اي مرا ؟
+
.. maryam ..
درختان مي گويند بهار
پرندگان مي گويند ، لانه
سنگ ها مي گويند صبر
و خاک ها مي گويند مصاحب
و انسان ها مي گويند «خوشبختي»
امّا همه ي ما در يک چيز شبيهيم ،
در طلب نور !
ما نه درختيم
و نه خاک .
پس خوشبختي را با علم به همه ي ضعف هامان در تشخيص ،
بايد در حريم خودمان جستجو کنيم …
+
.. maryam ..
درختان مي گويند بهار
پرندگان مي گويند ، لانه
سنگ ها مي گويند صبر
و خاک ها مي گويند مصاحب
و انسان ها مي گويند «خوشبختي»
امّا همه ي ما در يک چيز شبيهيم ،
در طلب نور !
ما نه درختيم
و نه خاک .
پس خوشبختي را با علم به همه ي ضعف هامان در تشخيص ،
بايد در حريم خودمان جستجو کنيم …
+
.. maryam ..
درختان مي گويند بهار
پرندگان مي گويند ، لانه
سنگ ها مي گويند صبر
و خاک ها مي گويند مصاحب
و انسان ها مي گويند «خوشبختي»
امّا همه ي ما در يک چيز شبيهيم ،
در طلب نور !
ما نه درختيم
و نه خاک .
پس خوشبختي را با علم به همه ي ضعف هامان در تشخيص ،
بايد در حريم خودمان جستجو کنيم …
<
<<
96
97
98
99
100
>>
>